Zann

Zann ، اخرین شخصیتی است که با او رو به رو می شوید. هیچ کس نمی داند که او کیست ، اما واضح است که فعلاً نمی تواند به خانه اش برگردد.  او حتی زبان انگلیسی را درست بلد نیست و وقتی به او هدیه می دهید ، به سادگی می گوید :!REF# . 

شما که در سال سوم ، بعد از سقوط شرکت Funland با او اشنا می شوید ، چند چیز می فهمید: ١= او کارش تجارت ضایعات اهن است ٢= او می تواند لوازم جانبی بسازد. 

اگر بخواهید بفهمید او شب در کجا می ماند دنبال او بروید ، می بینید که او ، به طور اسرار امیزی در نقشه ناپدید می شود. 

علت این که او به جای ضایعات اهن لوازم گران می سازد این است که فکر می کند هیچ کسی ارزش انان را درک نمیکند. 

علت این که دو Zann وجود داشت ، این بود که در انتشار اول شرکت Natsume ، رنگ پوست او سیاه بود . نژادپرستان برای این موضوع بسیار ناراحت شدند. بنابر این ، Natsume رنگ پوست او را تغییر داد. 

اگر دقت کنید ، می بینید که روی سر او ، جمجمه ای قرار گرفته و از این نوع لباس پوشیدن او که در دره همتایی ندارد معلوم می شود که او احتمالاً از افریقا امده است. 

او ضایعات اهن یا همان Scap metal و علف را دوست دارد. او مردم حریص و طمع کار را دوست ندارد. 

تولد او در 15 تابستان است. 

او شخصیت بسیار جالبی دارد. بر عکس همه ، علف را دوست دارد. در دره برگ ، کسی وجود ندارد که از مردم حریص بدش بیاید.  این نشان می دهد که او کاملاً با انها متفاوت است. 

 

Chester

Chester ، پدر Louis و Aurelia است . در روز پنجم بازی ، با او اشنا می شوید . او ، مسئول کلیسا است و در همان جا هم زندگی می کند . او ، معمولا صبح ها ، به گردش اطراف می رود و پس از مدتی به کلیسا بر می گردد .

او ، لوازم تزئینی و یک نوع سنگ معدن کمیاب به نام Rare Ore را دوست دارد و یک نوع سنگ معدن به نام Scrap Metal را دوست ندارد .تولد او در Summer 24 « تابستان » است .

Rudolph

Rudolph ، در معدن کار می کند . او ، همیشه از شرکت فانلند «Funland» که رو به روی معدن است بیرون می اید و بعد ، به داخل معدن می رود . 

او ، فسیل و یک نوع سنگ معدن به نام Rare Ore را دوست دارد و علف و یک نوع سنگ معدن به نام Scrap Metal را دوست ندارد .

تولد او در Summer 25 «تابستان» است .

Martha

Martha ، مادر بزرگ Gina است . او ، مادر بزرگ Dia نیست ولی او ،  Martha را مادر بزرگ صدا می کند . او ،در ویلا زندگی می کند . ویلا در نقشه Clove Villa نام دارد .

Martha ، بچه ها و پنیر بزرگ را دوست دارد . او ، علف ، حشره ها و قورباقه ها را دوست ندارد . 

تولد او در Winter 25 «زمستان» است .

 

Renton

Renton ، برای شرکت Funland کار می کند . او دستیار Alice است . لقب او ، موش کور است و فکر کنم شما زود بفهمید که چرا لقبش این است .Renton ، بیشتر مواقع با نظرات Charles مخالف است و به او احمق هم می گوید . 

او ، تخم مرغ طلایی و همین طور شیر طلایی را دوست دارد و یک نوع سنگ معدن به نام Scrap Metal را دوست ندارد .

تولد او در Spring 1 «بهار» است .

Dia

 

Dia ، یک دختر خوب است و در ویلا زندگی می کند . ویلا در نقشه Clove Villa نام دارد .

 

Martha ، مادر بزرگ او نیست اما او ، Martha را مادر بزرگ صدا می کند .

Dia ، مطالعه و تمشک« Blueberry » را دوست دارد . او طوفان و علف و غذا های بد پخت را دوست ندارد . 

تولد او در Winter 9 «زمستان» است .

Bob

Bob ، یک مرد قوی است و صاحب مغازه حیوان فروشی است . خب ، معلوم است که ادمی که حیوان فروشی دارد ، باید هیکل تنومند و قوی داشته باشد تا از پس انان ، به راحتی بر بیاید ! Bob ، برادر بزرگتر Tim است .

او ، سواری و شیرینی را دوست دارد . او ، علف و غذا های بد پخت را دوست ندارد . 

تولد او در Summer 1 «تابستان» است.

Harvest Goddess

 

Harvest Goddess ، یک دختر است که شما در اول این بازی ، او را ملاقات می کنید. او ، میوه ها و سبزیجات را دوست دارد ، و روز های بارانی را دوست ندارد . تاریخ تولد او نامعلوم است .

Katie

 

Katie ، یک دختر خوب است که با پدربزرگش Wallace  زندگی می کند . او ، بیشتر وقتش را به کمک پدربزرگش می گذراند و به هر کسی که وارد قهوه خانه Wallace شد ، خوش امد می گوید . روز های بارانی در اتاقش می ماند و خیاطی می کند . هیچ وقت شب ها از خانه بیرون نمی رود  .

او ، پختن شیرینی و پنیر را دوست دارد ، و علف را دوست ندارد . 

تولد او در Fall 29 «پاییز» است . 

​​​​​​

Tim

 

 

Tim ، برادر کوچک Bob است . Tim ، بیشتر وقتش را به گشتن به دنبال حشره ها می گذراند و دوست دارد که گنج ها و چیز هایی از گذشته ها را کشف کند. او ، سفر کردن ، کیک ، تخم مرغ و حشره ها را دوست دارد و غذاهای تند و علف را دوست ندارد . 

تولد او در 12 Fall «پاییز» است .